«به نام خدای مهدی (عج) و به نام خدای انتظار»
سلام بر شکوفه انتظار، سلام بر گل نرجس و سلام بر منتظران مهدی (عج)، سلامی به صلابت صخره و به سرخی گل سرخ، سلامی به قامت بهار و دیدگان چشم به راه
این بار همه از انتظار میگویند. به هر نوشته و دلنوشته ای پا میگذاری، رنگ انتظار در آن موج میزند. این روزها سبز، غالب ترین رنگ است. در این لحظات عاشقانه که همه امیدها خیره در آسمان بی کسی هاست، در این ثانیه های پر التهاب دوران ها، که عطر نرگس همه کوچه پس کوچه های انتظار را عطراگین کرده است. مردمان، چشم به خورشید پس ابر دوخته اند و عاجزانه ترین نیازها را به درگاه مهربان لم یزلی پرواز داده اند.
چه زیباست ثانیه های دلدادگی... چه روحنواز است تب و تاب انتظار... چه دل انگیز است لحظه های با تو بودن...
در پهن دشت افق آدینه ها، این بار گلی در دامان نرجس میروید. گلی از سلاله نبی، در بهار دیدگان فاطمی، در زلال معصومیت و سجود
می آید آنکه زهرا او را از پس در می خواندش
می آید آنکه انتقام همه مظلومیت ها رو میستاند
می آید آنکه کربلا را در کربلا دیده است
می آید آنکه مهربانترین آرزوی نرگس هاست
می آید آن سبز قامت رعنا در بهار شعبان
می آید ختم همه انتظارهای پر رمز و راز
او می آید. همانگونه که بهار از پس خزان می آید
خدایا از تو خواهم به ذات بزرگوارت و به نور جمال تابانت و فرمانروائى دیرینه ات. اى زنده! اى پاینده! از تو خواهم بدان نامت که روشن شد بدان آسمانها و زمینها.
خدایا برسان بر ما مولاى ما. آن امام راهنماى ره یافته و قیام کننده به فرمان تو که درودهاى خدا بر او و پدران پاکش باد. برسان بر او از طرف من و پدر و مادرم درودهائى هموزن عرش خدا و شماره کلمات و سخنان او و آنچه را دانشش احصاء کرده و کتاب و دفترش بدان احاطه دارد.
خدایا قرار ده مرا از یاران و کمک کارانش، و دفاع کنندگان از او و شتابندگان بسوى او، در برآوردن خواسته هایش و انجام دستورات و اوامرش، و مدافعین از آن حضرت، و پیشى گیرندگان بسوى خواسته اش و شهادت یافتگان پیش رویش.
خدایا اگر حائل شد میان من و او آن مرگى که بر بندگانت حتمى و مقرر قرار داده اى آن را، پس بیرونم آر، از گورم، کفن به خود پیچیده، با شمیشر آخته و نیزه برهنه.
خدایا بنمایان به من آن جمال ارجمند و آن پیشانى نورانى پسندیده را و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش و شتاب کن در ظهورش و آسان گردان خروجش را و وسیع گردان راهش را و مرا به راه او درآور.
خدایا آشکار کن براى ما نماینده ات را و فرزند دختر پیامبرت که همنام رسول تو است تا دست نیابد به هیچ باطلى جز آنکه از هم بدراند و پابرجا کند حق را و ثابت کند آن را. بارالها بگردان آن بزرگوار را پناهگاه ستمدیدگان بندگانت و یاور کسى که جز تو یاورى برایش یافت نشود.
امین یا رب العاصین
یکهزار و صد و هفتاد و دومین (1172) سالروز تولد گل نرگس بر همه رهروان بهار دلها تبریک و تهنیت و فرخنده باد.
قرار دل بی قرارم... آیا این همه سال انتظار کافی نیست؟؟؟؟
منتظران و محبان کوی دوست، آیا هنوز زمان منتظری فرا نرسیده است؟؟!!
مولا جان مددی.......
مهدی جان، گل نرگسم، بهار دلم، زیباترین ارزوم، عیدی مون رو منتظر بودن راستین خودت قرار بده تا قدمی برای ظهورت باشه....
قرار دلها...... آیا میرسه روزی که جشن ظهورت رو تو صفحات انتظار برپا کنیم؟؟!!!
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی
به امید ظهور
التماس دعا
باسمه تعالی شأنه العزیز
آرام جان هر دلی، ای شاهد هر مجلسی گر داری یاران بسی، ما نیز هم بد نیستیم
از ولادتت می گویند. به راستی تو کدامین زمان مبارک متولد شدی که تمام انبیا در مکتب تو درس عشق و بندگی آموختند؛ در کدامین لحظه فرخنده پای در کره خاکی نهادی که پدیده های آفرینش اولین سلام خود را بر تو کرده اند و تمامی نرگسها حیات خویش را با رکوع در برابر تو آغازیدند؛ مگر نه اینکه تویی بهانه خلقت؛ مگر نه اینکه تویی سرآغاز هست ها و بودها؛ هان ای بهانه آفرینش، چه گویمت که تو آیی؛ چه خوانمت که از تو نگاهی ....
کبوتر اندیشه ام را در آسمان خیال پرواز می دهم نا با بالهای خود کلک عشق و درد را به طیران در آورد. مولای من، با غیبتت چشمان بنفشه ها به تاریکی گراییده است و همه چیز انتظار بوی پیراهن یوسف را می کشند تا شاید دنیا آن را استشمام کند و حیات دوباره یابد. مولای من، شرح درد فراق در بیان نگنجد که من:
« مطول قصه ای دارم که گر خواهم بیان کردن به صد تومار و صد دفتر نشاید شرح آن گفتن»
مولای من، باز جمعه ای دیگر در دوری تو آه دیرین بر می کشم. امروز آسمان ابری است و خورشید در پشت ابر؛ آسمان دلم هم ابری است. راستی روز جمعه و خورشید پشت ابر؛ آه که چه غربت و فراقی دیرین را در جان تداعی می کند.
خدایا کی شود که خورشید جمعه هایم دیگر پشت ابر نباشد؟!